۳/۱۵/۱۳۹۲

آقایان! جلیلی رئیس جمهور نخواهد بود، خامنه ای را تحریک نفرمایید.




فضای سیاسی- عملیاتی حاکم برجمهوری اسلامی ایران پس از حصر موسوی و کروبی، آنقدر شفاف و روشن شده است که  تحلیل سیاسی رفتار هیات حاکمه جمهور اسلامی، بر دانسته‌های موجود نمی‌افزاید. شناسایی این فضای سیاسی- عملیاتی کمک خواهد کرد که رفتار آینده هیات حاکمه کشور را با سطح اعتباری بالایی گمانه زنی نماییم.
شاخصه‌های این فضا - که به رهبری شخص خامنه‌ای در این سال‌ها بر کشور حاکم شده - بر چند پایه استوار است که به صورت خلاصه می‌توان در بندهای زیر توصیف کرد:

۹/۱۷/۱۳۹۰

سناریوی جمهوری اسلامی برای فردای دستیابی به بمب اتم


یکی از کاربران فرندفید چندی پیش پرسشی را طرح کرده بود که شاید بارها به ذهن تک تک ما رسیده باشد و  جواب آن را بدیهی دانسته و چندان بدان نپرداخته باشیم.
سوال این بود: « فکر می‌کنید جمهوری اسلامی به دنبال سلاح اتمی هست؟ اگر جواب مثبت است فکر می‌کنید از این سلاح چه استفاده‌ای می‌خواهد بکند؟ »
و بعد از کامنت های مفصلی که مخاطبان برایش نوشته بودند، به این جمع بندی رسیده بود که «تقریباً همه دوستانی که اینجا نظر دادن تصریحاً یا تلویحاً (دو مورد) نظرشون اینه که جمهوری اسلامی دنبال سلاح اتمی هستش. و اکثریت در این موضع متفق‌القول هستند که سلاح اتمی رو در کوتاه مدت و میان مدت برای تضمین بقاش می‌خواد و در بلند مدت برای بلندپروازی‌های ایدئولوژیکش»
جمع بندی بالا ، دقیق به نظر می رسد با این وجود در این نوشته  سعی خواهد شد موضوع، دقیق تر واشکافی شود.

۴/۱۰/۱۳۹۰

زندانی سیاسی یا سیاسیون زندانی


با واژه زندانی سیاسی مشکل دارم. نه از این نگاه که بگویم زندانی سیاسی نداریم، بلکه از این رو  که دوست ندارم با چارچوب حقوقی موجود، به یک اصطلاح حقوقی به نام «زندانی سیاسی» رسمیت بدهم.
چطور می شود که انسان به  حقوق بشر، حق آزادی بیان، حق حیات اقلیت، حق برگزاری راهپیمایی اعتراضی، حق تحصن، حق اعتصاب و هزاران حقوق سیاسی دیگر اعتقاد داشته باشد و باز هم از اصطلاح «زندانی سیاسی» استفاده کند.
بدیهی است که هر شخصی که بخواهد از این حقوق خود استفاده کند و در جریان آن مرتکب جرمی شود که در قوانین مشخص شده باشد، طبق روال معمول هر سیستم حقوقی نسبت به جرم او رسیدگی خواهد شد. پس چه جایی می ماند برای طرح موضوع «جرم سیاسی» ؟ واقعا جرم سیاسی چه می تواند باشد؟

۲/۰۸/۱۳۹۰

غریزه احمدی‌نژادی

دعوای احمدی‌‌نژاد و خامنهای دقیقا جایی شروع می‌‌‌شود که صورت مساله انتخابات پاک شده باشد. نه خامنهای و نه احمدینژاد هیچ کدام به دنبال کسب حمایت و مشروعیت ازیک انتخابات حتی صوری هم نیستند. هم اکنون رقابت اصلی، رقابت در جهت بیمه کردن دو انتخابات بعدی است. برای بررسی ریشههای چنین خواستی بین جناحهای مختلف گروه حاکم، ابتدا لازم است تا یک تصویر کلی از فضای موجود داشته باشیم:

۷/۲۸/۱۳۸۹

بومی کنیم واتیکان ، با قم، آخوند و قرآن

این مطلب رو بار نخست در کامنتهای یک مطلب در بالاترین همینطور فی البداهه نوشتم. چون اون لینک قدیمی شده بود، خیلی مطلب دیده نشد. دیدم همینطوری الکی بد هم نشده گذاشتمش اینجا تو وبلاگ.
از وقتی رفتی آقا
از پیش ما
از اینجا
تهرون ما غم داره
انگار یه بو کم داره

۷/۱۲/۱۳۸۹

سایه سنگین ناامیدی ؛ نسخه پیچی متفاوت عباس عبدی و اکبر گنجی برای امیدواری


وضعیت حاکم بر کشور آنقدر بد است که هر بیننده ای برای اصلاح و یا تغییر آن، انگیزه می یابد. اما این انگیزه ها معمولا به دیوار بلند ناامیدی برمی خورند و از این رو پرسشی اساسی که همه را درگیر خود ساخته این است که آیا امیدی برای بهبود وضعیت کشور هست؟ آیا می توان به پتانسیل داخلی خودمان امید داشته باشیم؟ ایا می توان امیدوار بود که بیش از این به قهقهرا نرویم و آیا می توان امیدورا بود که وضعیتمان بهتر از این شود.
انتخابات سال گذشته و تولد جنبش سبز بسیار بر امیدوار شدن شهروندان ایرانی افزود، با این حال سرکوب شدید این جنبش، بسیاری را نا امید ساخته است. از طرفی وضعیت بد کشور چه به لحاظ داخلی و چه به لحاظ خارجی اصولا هر نوع امید به تغییر یا اصلاح از داخل را به سرعت از بین برده  و در نتیجه شهروندان  را منزوی و یا امیدوار به قدرت های خارجی، می سازد.
در چنین فضایی چگونه می توان به آینده کشور امیدوار شد؟ و آیا امیدوار شدن معنی می دهد؟