۲/۰۸/۱۳۹۰

غریزه احمدی‌نژادی

دعوای احمدی‌‌نژاد و خامنهای دقیقا جایی شروع می‌‌‌شود که صورت مساله انتخابات پاک شده باشد. نه خامنهای و نه احمدینژاد هیچ کدام به دنبال کسب حمایت و مشروعیت ازیک انتخابات حتی صوری هم نیستند. هم اکنون رقابت اصلی، رقابت در جهت بیمه کردن دو انتخابات بعدی است. برای بررسی ریشههای چنین خواستی بین جناحهای مختلف گروه حاکم، ابتدا لازم است تا یک تصویر کلی از فضای موجود داشته باشیم:
1-  جمهوری اسلامی‌‌‌ حداقل در دوران زمامداری خامنه ای، پرونده هر نوع انتخابات چالشی را بسته است. منظور انتخابات آزاد نیست، چون آن خیلی پیشترها پروندهاش مختومه شده بود. تجربه جنبش سبز و آتش زیر خاکستر آن حاکمیت را به این نتیجه رسانده که جامعه کشاندن هر نوع چالشی حتی بین جناح های مختلف طرفدار خامنه‌ای ممکن است فرصت مجددی برای روشن شدن آتش اعتراضات باشد. بنابراین انتخاباتهای بعدی کاملا شکل و شمایل انتصابات خواهد داشت و بسیار شبیه به انتخابات دوره دوم هاشمی خواهد بود.



2- خامنه‌ای که توانسته تا کنون هاشمی را به عنوان بزرگترین قدرت همطراز خود، به عقب نشینی وادارد، بسیار مراقب است تا خلا به وجود آمده مدعی دیگری نیابد. از این رو تصمیم قطعی او حذف جناح  احمدینژاد از قدرت در دوره بعدی مجلس و ریاست جمهوری است. در این طرح او جناح احمدی نژاد را در حد یک اقلیت مجلس، همچنان در اختیار خواهد داشت. ولی دولت در دست یک شاخه دیگر از زیرمجموعه های خامنه ای قرار خواهد گرفت.
3- تحلیل دیگر خامنه‌ای این بوده که طرح یارانه‌ها، به یک پیش‌مرگ احتیاج داشته است. طبق این تحلیل حاکمیت ( به دلایل زیادی)، در وضعیتی است که برای حفظ ااقتدار و کارکرد طبیعی خود در آینده نزدیک، چاره‌ای جز اجرای این طرح ندارد و از طرفی، تبعات آن آنقدر گسترده است که ممکن است اعتبار حکومت را کلا زایل گرداند. از این رو احمدی‌نژاد  با اخلاق خاص خودش برای اجرای این طرح برگزیده شد و به میدان فرستاده شد. طبق این تحلیل، بخش دیگری از زیر مجموعه­های خامنه‌ای وظیفه انتقاد به احمدی‌نژاد را بر عهده دارند تا اینکه زمانی که احمدی نژاد به خاطر اجرای این طرح کاملا سوخت، جناح دیگر در نقش ناجی ملت ظاهر شده  تا ملتی را که تا حد مرگ تحت فشار است، به تب راضی کنند.
4- احمدی نژاد توانسته به مدد مدیریت امنیتی و فشار بسیار شدید نیروهای اطلاعاتی، تا حدودی از انفجار قیمت‌ها در چند ماهه اخیر جلوگیری کند. او و تیمش از همه تحلیل ها باخبرند و حتی خود او این نقش پیش‌مرگی را پذیرفته و بارها به زبان بی زبانی بدان اشاره کرده‌است. اما ظهور جنبش سبز و دست بسته خامنه ای در برابر آن و حمایت پیش بینی نشده وی از احمدی نژاد موجب شده تا رئیس دولت جایگاه محکمتری پیدا کرده و  چشم به جایگاه هاشمی که همینک خالی است بدوزد. تاخیر تقریبا دو ساله دولت در اجرای طرح یارانه ها ناشی از همین وضعیت خطیر خامنه ای بود و گروه احمدی نژاد هوشمندانه، سناریوی پیشمرگی خود را به تعویق انداختند و فرصت‌طلبانه جای پای خود را در قدرت محکم‌تر از پیش کردند. 
5- احمدی‌نژاد و گروهش به خوبی میدانند که  طرح یارانه‌ها در نیمه دوم سال جاری یک شک محکم و ویرانگر بر جامعه ایران وارد خواهد کرد، از این رو میخواهند نمایشنامه را برهم زنند و با جای پاهایی که پیش از این محکم­شان کرده اند، حضورشان را در قدرت و آن جایگاه خالی شده، تضمین کنند. آنها  دیگر راضی نیستند که پیشمرگ طرح یارانه ها باشند. موقعیت فعلی گلوگاهی است که احمدی نژاد و تیمش در آن ایستاده‌اند و باج گیری می‌کنند. آنها بازی را متوقف کرده‌اند و ادامه نمی‌دهند تا اینکه سهم  قابل توجهی از قدرت آینده برایشان تضمین شود. 
گلوگاهی که احمدی نژاد در آن متحصن شده است، برای خامنه‌ای بسیار حیاتی است. او تهدید کرده که در صورت عدم تضمین قدرتش در دو انتخابات بعدی، بازای  یارانه‌ها را به هم خواهد زد و نه تنها پیشمرگ این داستان نخواهد شد که  به بهای تبعات سنگین آن برای کشور خود را قهرمان نجات مردم معرفی خواهد کرد و تمام‌ برنامه‌های خامنه‌ای را نقش بر آب خواهد کرد.
احمدی نژاد غریزه خاصی دارد. غریزه او غافلگیر کردن حریف است.  در دوره اول ریاستش بر دولت، بارها بر طبق این غریزه در مناسبات داخلی و خارجی عمل کرده است. و همینک هم او خامنه‌ای را غافلگیر ساخته است. همین غریزه، خامنه‌ای و نظام را نگران حرکت پیش بینی نشده دیگری و حتی انتحاری او ساخته است و همین اوضاع را پیچیده‌تر می‌کند.
آنچه که مشخص به نظر می رسد این است که، در این درگیری طرفی که کوتاه آید، باخته و دو انتخابات بعدی را از دست داده است. مهره‌های پشتیبان خامنه‌ای قدرت نظامی و ایدئولوژیک در بدنه حامیان است و برگ برنده احمدی‌نژاد، برهم زدن بازی و سناریوی پیشمرگی. هر دو هم به اندازه کافی پشتوانه تحرک برای طرفین فراهم ساخته اند. فضا هم آنقدر سیاه و سفید هست که نمی‌توان برای آن توافقی بینابین تعریف کرد. پیروزی هر یک از طرفین هم  تعادل موجود در کانون‌های قدرت جمهوری اسلامی را بر هم خواهد زد و  بحرانهای دامنه‌داری را در دو سال آینده بر آن‌ها تحمیل خواهد کرد. تنها یک عامل خارجی پیش بینی نشده که بتواند شرایط را به نفع یکی از دو طرف ماجرا تغییر دهد، میتواند فضای  خاکستریتری جهت توافق مهیا سازد.
اما از غریزه احمدینژاد و پر رویی او نباید غافل شد. او زمانی که احساس کند که  شرایط به نفعش نیست و بازنده این داستان است، باز هم از همان غریزه غافلگیری استفاده خواهد کرد و به گونه ای خود را از سقوط خواهد رهانید. آن موقع است که باید در انتظار بروز درگیری نهایی در یک دوره زمانی دیگر (البته تا قبل از انتخابات) بنشینیم.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر