۱۱/۱۲/۱۳۸۸

چه سناریویی با مواضع اخیر مشایی، می خواند؟

توجه: در متن زیر به جای واژه «احمدی نژاد» از مخفف آن «ا.ن» استفاده شده و به جای خامنه ای رهبر» مخفف آن «خ.ر» درج گردیده است.

زمانی که جنبش سبز در حد فاصل 18 تیر و روز قدس دروان پر حرارتی را طی می کرد، انتصاب مشایی به معاونت اولی و نامه رهبر و عزل وی و لحن «ا.ن» در جواب به رهبری و اتفاقاتی که بعد از آن رقم خورد ، خیلی ها را به این نتیجه رسانده بود که این درگیری ، نوعی از جنگ زرگری است که به دنبال ایجاد موضوعات دو قطبی جدیدی در افکار عمومی است و برای جلوگیری از اوج گیری بیشتر جنبش سبز طراحی شده است.
البته این جنگ به اصطلاح زرگری نتوانست در بدنه جنبش سبز کوچکترین اثری بگذارد، به همین دلیل به زودی فتیله آن پایین کشیده شد و مشایی به یکی از قدرتمندترین لابی های دولت دهم تبدیل شد.
در همان زمان هم عده ای قائل به این سناریو نبودند و اصولا سیستم اصولگرایان حاکم بر کشور را اینقدر توانمند و هوشمند نمی دانستند که بتواند چنین برنامه هایی را طراحی کرده و پیش ببرد. آنها «ا.ن» و مشایی را یک مجموعه می دانند که برای حفظ قدرت هر قیمتی را پرداخت می کنند و اصولگرایی آنها تا زمانی دوام می آورد که حافظ منافع آنان باشد و فرای آن حاضرند همه اصول را قربانی شرایط، موقعیت و قدرت خود کنند. رفتار حلقه «ا.ن» و مخصوصا مشایی و شمقدری و انسانهایی از این قبیل به شدت به این تحلیل کمک می کند.

آنطور که معلوم است، شواهد قابل دستیابی در فضای اصولگرایان حاکم بر کشور، هیچ کدام یک از این تحلیل ها را قطعا مرجح نمی سازد. بلکه آرایش قوای درونی اصولگرایان است که یکی از این دو مدل را محتمل تر می سازد.
به هر حال آنچه که قطعی است، شکاف موجود در نیروهای تایید کننده دولت دهم (محافظه کاران– اقتدارگرایان) است و بازی مشایی و دارو دسته «ا.ن»، صرفا حول این شکاف صورت می گیرد و نباید این بازی با هر سناریویی بدون توجه به این شکاف اصلی تحلیل شود.

با توجه به همین شکاف سعی می کنم موارد زیر را دسته بندی کنم

الف- اتفاقات مقبول ذیل شکاف محافظه کاران– اقتدارگرایان
مانور محافظه کارانی مانند رضایی و توکلی و لاریجانی و قالیباف بر روی نقاط ضعف امثال مشایی

  • نامه ایت ا... “خ.ر» برای عزل مشایی از سمت معاون اولی
  • منصوب کردن مشایی به عنوان رئیس دفتر «ا.ن»
  • شکل گیری لابی قوی ای از مشایی در ساختار اجرایی کشور

ب- اتفاقات غیر قابل توجیه ذیل شکاف محافظه کاران– اقتدارگرایان (اصولا این اتفاقات بیشتر به نفع رقیبان «ا.ن» است)

  • اصرار مشایی به ارائه سخنان بی ربط و بی فایده در خصوص پیامبران
  • توجه مشایی به هنرمندان معروف و خبرسازی های بعد از ان
  • سخنان بی ربط، بی فایده و پر هزینه مشایی در خصوص اسرائیل

به گمان من اگر دو بند الف و ب را به لحاظ زمانی بررسی شود معلوم می شود که جریاناتی که تا اواخر پاییز پیرامون شخصی به نام مشایی رخ داد، در قالب همان شکاف محافظه کاران– اقتدارگرایان، قابل تحلیل است. ولی اتفاقات اخیر را خیلی نمی توان در این شکاف تحلیل کرد. چون هیچ نفعی برای دارو دسته «ا.ن» ندارد و آنها را در رقابت درونی خودشان تضعیف می کند و در عوض هیچ مزیت و فایده ای هم برایشان ندارد.
به نظر می رسد که اتفاقاتی که پیرامون شخصی به نام مشایی رخ داده، هیات حاکمه نظام را به این جمع بندی رسانده که مشایی پتانسیل تبدیل شدن به یک سوپاپ را دارد. و این برنامه به صورت خودآگاه و یا ناخودآگاه طراحی شده که مشایی آنقدر پتانسیل پیدا کند تا در زمان اضطرار نظام بتواند، «ا.ن» را به خاطر او قربانی کرده و نظام را به صورت آبرومندانه از سقوط برهاند.
تصور کنید که فشار داخلی جنبش سبز و فشار خارجی آنقدر بر نظام زیاد شود که به آستانه فروپاشی برسد. کم هزینه ترین روش حذف «ا.ن» چه مختصاتی خواهد داشت؟

  1. موضع «خ.ر» در خصوص سلامت انتخابات خدشه نیابد
  2. در ظاهر هم که شده حذف «ا.ن» به خاطر مطالبات جنبش سبز و رهبران آن نباشد.
  3. «خ.ر» در نقش یک ناجی ظاهر شده و به عنوان حل کننده معضلات نظام اقدامی آبرومندانه انجام دهد.

شاید بتوان مختصات دیگری هم به این سطور اضافه کرد. ولی با فرضهمین مختصات چه سناریویی بهترین سناریو خواهد بود؟
مشایی که به عنوان مظهر اختلاف بین «خ.ر» و «ا.ن» شناخته می شود تا اطلاع ثانوی مواضع مناقشه انگیزی را اتخاذ می کند و مرتب از سوی محافظه کاران نقد می شود. از سوی دیگر هیچ خللی در کار او در دولت رخ نمی دهد و «.ن» همچنان پشتیبان پر و پاقرص او باقی می ماند. “ا.ن» برای این پشتیبانی هزینه ای نخواهد داد، ولی دعواهایی مدیریت شده در این وسط شکل می گیرد که زمینه افکار عمومی و روانی دعوای شدیدی بر سر مشایی به وجود بیاید.
در زمان اضطرارمشایی یک موضع جدید و به شدت مناقشه انگیر خواهد گرفت و «ا.ن» هم به شدت از او دفاع خواهد کرد به نحوی، که «خ.ر» وارد قضیه شده و «ا.ن» را از این اقدام ملامت خواهد کرد. «ا.ن» هم پاسخ گستاخانه ای به رهبری خواهد داد که اعتراض مجلس و تعداد زیادی از وزرا را برخواهد انگیخت. و همین امر موجبات عدم کفایت سیاسی وی را فراهم خواهد آورد.

این سناریو از این جهت برای شخصی مثل «ا.ن» خوشایند است که او به کنترل شرایط توسط خودش اطمینان دارد و به خاطر جمع است که شرایط اضطرار و بحران به وجود نخواهد آمد. از این رو مشایی بدون هزینه زیادی برای او خط شنکنی می کند و بسیاری از خط قرمز های مزاحم و دست و پا گیر جمهوری اسلامی را پشت سر می گذارد تا «ا.ن» بهتر بتواند در این آشفته بازار به تثبیت قدرت خود و اقتدارگرایان بپردازد.
به نظر من این اتفاقات اخیر مشایی تنها در قالب چنین سناریویی قابل درک هست.

هیچ نظری موجود نیست:

ارسال یک نظر